۱۳۹۰ مرداد ۷, جمعه

کشتار در گرمای قطبی و بارقه های جنگهای صلیبی جدید


بی شک شما هم درباره ی رویداد انفجار و تیراندازی در نروژ که در روز جمعه 22 جولای 2011 انجام شد شنیدید یا خوندید. رویداد غم انگیزی بود که همه رو بهت زده کرد، به ویژه در جامعه ی آرام و شاد نروژ که دارای بالاترین استانداردهای زندگی در دنیا در سال 2010 بود و مرد انش بهترین همسرهای دنیا هستند (البته طبق تحقیقاتی که در بین کشورهای توسعه یافته انجام شده، متنش رو می تونید اینجا ببینید).
یک بنیادگرای مسیحی، که شخصیتهای مورد علاقش پاپ و پوتین هستند، پوتین رو به خاطر کشتار مسلمانان چچن دوست داره، ابتدا یک بمب رو که خودش با استفاده از کودشیمایی ساخته بود (کود شیمیایی ترکیبات ازته داره اما ماده منفجره که باهاش تولید میشه کرد اینقدر قدرت نداره تا جایی من می دونم) در اسلو منفجر کرد و سپس به جزیره ی اوتویا (Utøya) در یک دریاچه در 60 کیلومتری شمال غربی اسلو رفت (اینجا)، جایی که ارودی تابستانی برای نوجوانان از سوی حزب حاکم کارگر ترتیب داده شده بود. بچه ها رو دور خودش جمع کرد، براشون در مورد بمب گزاری در اسلو سخنرانی کرد و بعد هم شروع کرد به کشتن بچه ها! طبق برخی شنیده ها به بعضی تیر خلاص هم شلیک کرده.
نیروهای پلیس کلی طول کشید تا به جزیره برسن(در حدود 90 دقیقه، در حالی که فاصله تا پایتخت حدود 40 کیلومتر هست)، کلن نروژیها یواشن، و در تمام این مدت این جناب قاتل مشغول کشتار بود. حتی هلیکوپتر تلویزیون ملی نروژ (NRK) زودتر از نیروهای پلیس رسید و یک مقدار فیلم گرفت از عملکرد قاتل.
ایرانیهای مقیم روز شنبه در مرکز شهر یک گردهمایی کوچک تشکیل دادند به یاد قربانیان. اما روز یکشنبه در تمام نروژ این مراسم برگزار شد. در زیر بخشهایی از عکسهایی که من در تروندهایم با موبایل گرفتم رو می تونید ببینید. جالبه که با وجود بارون نسبتا شدید، خانواده های زیادی با همه ی اعضا شرکت کرده بودند (تجمع خودجوش مردمی)






نخست وزیر نروژ، پس از این ماجرا بیان کرد که پاسخ ما دموکراسی بیشتر خواهد بود!

این بخش اول ماجراست، اما بخش دوم به مراتب غم انگیزتره! کم کم آدمهایی که از این کار حمایت می کنن دارند خودشون رو نشون می دن (برای مثال این خبر رو ببینید). همه ی ما در اینجا خدا رو شکر می کردیم که قاتل یک مسلمان یا مهاجر نیست، حتی بعضی از نروژیها! اما این برخورد می تونه از نشانه های آغاز دوباره ی جنگهای صلیبی از نوعی دیگر باشه! می شه بعضی نشانه ها رو در سوئد که راستهای افراطی به قدرتی دست پیدا کردن دید و همچنین هلند (بیشتر بخونید).
دادگاه قاتل به صورت غیر علنی برگزار شده و همه ی اتهامات رو هم قاتل پذیرفته غیر از اتهام جنایت و تروریسم! پذیرفته که این آدمها رو کشته و بمب گذاری کرده، اما معتقده که اینکارش جنایت نیست و لازم بوده. در این بین عملکرد وکیل این قاتل هم جالبه. دادگاه علنی برگزار نشده تا ایده های این آدم روانی پراکنده نشه (قبل از کشتار یک مانیفست 1500 صفحه ای منتشر کرده بود در مورد عقایدش) اما در عمل وکیلش همون حرفا رو تکرار می کنه! " او از قول موکلش تاکید کرده که متاسف است که مجبور به کشتن آدمها شده است اما مجبور به این کار بوده تا "انقلابی در غرب" را آغاز کند."(منبع). در واقع قاتل با این کار حزب حاکم کار رو تنبیه کرده به خاطر سیاستهای پذیرش مهاجر.
همچنین عکس العمل خبرگزاریهای غربی هم جالب توجه هست. بعد از اینکه قاتل مشخص شد، دیگه از واژه تروریست یا قاتل استفاده نکردن و به واژه متهم "suspect" اکتفا کردند!

خدا به خیر بگذرونه...

در این خبر می تونید مکالمه یک مادر رو با دخترش که در جزیره گیر افتاده بود بخونید. به نظرم برای خیلی از ما می تونه حاوی نکات آموزنده از نحوه ی برخورد در شرایط سخت با استرس بالا باشه.


پی نوشت اول: در مراسمی که در شهر ما برگزار شد، چند گروه روی سن اومدن و آهنگهایی رو اجرا کردن، در کنارشون هم رابط ناشنوایان متن رو ترجمه می کرد!
پی نوشت دوم: وقتی این قاتل رو به دادگاه می بردن توی ماشین کمربند ایمنیش بسته بود (اینجا ببینید عکس رو).

۱۳۹۰ خرداد ۲۱, شنبه

احوالات جالب آدمها

جالبه گاهی کسی که خودش کاری رو نمی تونه انجام بده، یا نمی خواد انجام بده، به تو برای کم و کیف انجام همون کار امر و نهی می کنه!